نقش موسیقی در تصاویر شعری شاهنامه

 

تحقیق: اصغر جنابی وهاب

 

چکیده مقاله

شاهنامه فردوسی مجموعه ارزشمندی است که علاوه بر ادبیات فارسی می­تواند در دیگر زمینه­ ها نیز به عنوان مرجع مورد استفاده قرار گیرد که یکی از این زمینه ­ها موسیقی است. از زاویه­ های متعددی در محدوده موسیقی، می­توان شاهنامه فردوسی را کالبدشکافی کرد که شاید جالب­ترین آن­ها استخراج ادوات موسیقی و کاربرد آن­ها در زمان زندگی فردوسی بوده است.

کلید واژه: شاهنامه – فردوسی- موسیقی- ادوات موسیقی.

 

مقدمه

موسیقی صوتی با سخن آغاز شد. همان لحظه که انسان توانست برای اولین بار خوشی­ها و رنج­های خود را با موسیقی به نمایش درآورد. نقطه آغاز موسیقی است. با پیشرفت تمدن و اختراع آلات موسیقی، بشر از نواهایی که به ذهنش حالت دلپذیر ایجادمی­کرد، تقلید نمود و با سرودهای مذهبی به نیایش رب النوع پرداخت و موسیقی را رکن اصلی دین قرار داد. ایرانیان نیز از جمله ملت­هایی هستند که به هنر موسیقی توجه خاصی داشتند. تمدن­های کهن از جمله سومری­ها، کلدانی­ها و هخامنشیان با استفاده از سازهایی چون نقاره ونی و بربط و کرنای و …. در پیش از اسلام و دوره پادشاهان ساسانی و سامانیان بعد از اسلام این هنر عظیم را به اوج رساندند. قرن چهارم (هـ. ق) اوج شکوفایی و پشرفت موسیقی در ایران است که یکی از چهره­ های برجسته در دوره سامانیان، شاعر نامدار ایران زمین، فردوسی بزرگ بود که توانست از توضیحات و اصطلاحات موسیقایی در شعر خود آن را به اوج برساند. او در بخش حماسی، شاهنامه را به دو بخش تقسیم می­کند.

۱- موسیقی رزمی به نشانه حرکت۲- موسیقی بزمی به نشانه شادی

انتخاب وزن فعولن، موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر می­کند. وی علاوه بر وزن عروضی، از قافیه­های محکم و هم حروفی­های پنهان و آشکار، جناس، سجع ودیگر صنایع لفظی، تأثیر موسیقایی شعر خود را به اوج رسانید.

 

زمینه کار

قرن چهارم (ه- ق) اوج شکوفایی و پیشرفت موسیقی در ایران می­باشد که یکی از چهره­های برجسته در دوره سامانیان شاعر نامدار ایران زمین فردوسی بزرگ می­باشد که توانست از توضیحات واصطلاحات موسیقایی در شعر خود آن را به اوج رسانده و در بخش حماسی شاهنامه را به دو بخش تقسیم می­کند: ۱- موسیقی رزمی به نشانه حرکت ۲- موسیقی بزمی به نشانه شادی. انتخاب وزن فعولن موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر می­کند. وی علاوه بر وزن عروضی از قافیه­های محکم و هم حروفی­های پنهان و آشکار، جناس، سجع و دیگر صنایع لفظی تأثیر موسیقایی شعر خود را به اوج رسانید.

 

روش انجام تحقیق

مطالعه کتب مربوط به موسیقی در ایران، ارتباط شاهنامه با موسیقی، مراجعه به کتب مرجع مربوط به شاهنامه، نقش ساز و موسیقی در شاهنامه، سایت­های harmony talk. Org. iranshahr.org و غیره.

 

هنر موسیقی

با نظری اجمالی به موسیقی عهد فردوسی و پیشینه آن درمی­یابیم که موسیقی ایرانی در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم، یکی از دوران­های موفق خود را طی می­کرد؛ این امر درپدید آمدن زمینه مساعد ترویج علوم و ترجمه از زبان­های یونانی، سریانی، هندی و پهلوی مبتنی بود که از اواسط قرن دوم هجری، مقارن با نفوذ ایرانیان در دستگاه خلافت عباسی وسپس به استقلال ایرانیان و تشکیل حکومت سامانیان و حمایت آنان از ادب و علم وهنر انجامید. قرن چهارم و پنجم شاهد رواج موسیقی ایرانی و نفوذ وتأثیر آن بر دیگر موسیقی­های قلمروی اسلامی تا مصر و شمال آفریقا بوده است. در این دوران شعر و شاعری با موسیقی پیوندی همه جانبه داشت. سنت خنیاگر- شاعری موجب گسترش موسیقی و شعر در همه نقاط مملکت­های اسلامی شد. «رودکی» پدر شعر فارسی، «فرخی سیستانی»، شاعر چنگ نواز سیستانی که فردوسی آوازه او و «محمد بربطی» و «عبدالرحمن قوال» را شنیده بود و به سبب برخورداری از خاندان فرهیخته و فرهنگ دوست، با موسیقی دانان و شاعران و داستان پروران خراسان و دیگر نقاط دمساز بوده، از معروف­ترین چهره­های موسیقی دان عصر سامانیان بودند. همچنین دانش موسیقایی فردوسی از رسایلی نظیر «خسرو قبادان» و «ریدک» که از قدیمی­ترین اسناد موسیقی قبل از اسلام بوده و از راویان دوره گرد و منابع شفاهی و شاهنامه­های منثور موجود فراهم آمد. فردوسی معانی علم و معرفت و دانش و کمال و فضیلت و کیاست و صنعت را برای هنر در نظر دارد و به مناسبت موضوع حماسی، گاه هنر را دلاوری و سلحشوری می­داند: هنر مردمی باشد وراستی                ز کژی بود کمی و کاستی

آن گاه ایرانیان را صاحب این هنر میداند و به بزرگداشت یاد می­کند: هنر نزد ایرانیان است و بس.

بنابراین موسیقی در شاهنامه به عنوان هنر ذکر نمی­شود. اما از توضیح­های موسیقایی و اصطلاحات موسیقی پی به آن می­بریم که فردوسی دلبسته موسیقی است و آن را سفارش می­کند و به نوعی بعضی از آلات موسیقی در اشعارش نهفته است.

 

تاریخچه موسیقی

الف- داستان موسیقی: داستان موسیقی، داستانی است پرفراز ونشیب و در این میان آنچه ما را به مبدأ پیدایش این هنر نزدیک می­کند، کشف نی­های استخوانی مربوط به هزاره­های قبل از میلاد است که درنوع خود ابتدایی­ترین و اولین نمونه­های سازهای موسیقی محسوب می­شود. شادروان «حسن مشحون» معتقد است از زمانی که بشر توانست انفعالات درونی خود را به وسیله صدا به نمایش درآورد و وزن را از صداهای منظم و مختلف طبیعت کسب کند، موسیقی را به وجود آورد. زیرا جهان پر از اصوات است و عالم خلقت بر توازن وانتظام استوار است. تشخیص موزون از غیر موزون در طبیعت بشر است و هر چیز موزون مطابق طبع انسان است. آواز، رقص و شعر که هر سه موزون­اند و مورد پسند بشر از همان دوران قدیم به صورت آداب و رسوم، جزو زندگی ملل دنیا درآمدند.

ب- سرگذشت هنر موسیقی درایران: از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا پایان دوره ساسانی (قرن سوم هـ) درباره اندیشه، عواطف و احساسات هنر آریاییان سخن گفته می­شود. به سبب فقدان آثار مدون و اسناد معتبر، بیشتر اطلاعات ما از ایران قدیم غیر از روایت­های دانشمندان و مورخین شرق و ادبای دوره اسلامی و کتابهای پیش از اسلام از منابع خارجی وتحقیق شرق شناسان است. ایرانیان نیز از جمله ملت­هایی هستند که در ضمن ارتباط­های فرهنگی با ملل دیگر، با هنر اقتباس و تصرف در آن توانایی و ذوق خود را به اثبات رسانیده و آنچه را دریافته­اند، به صورتی بهتر درآورده و به آن رنگ ملی داده­اند. موسیقی هم از جمله هنرهای است که نزد ایرانیان پیش از اسلام مطلوب و رواج بسیار داشت. برای روشن شدن این موضوع و با توجه به ارتباط ملت­های متمدنی که در قلمروی هخامنشیان می­زیسته­اند، ابتدا در مورد تمدنهایی که از لحاظ هنر موسیقی دارای غنای فرهنگی بوده­اند، صحبت می­کنیم. سومری­ها از جمله تمدن­های کهنی بوده­اند که از اسباب و آلات موسیقی که در حفاری­های سرزمین کلده به عمل آمده، سابقه موسیقی آسیا به ویژه مردم آسیای غربی را روشن کرده­اند. نوازنده «چنگ» که در داخل آرامگاه یکی از پادشاهان سومری به صورت نقش برجسته نمایان است، نقش آهنگ موسیقی بر روی ستون­های شهر اور و آلات موسیقی رایج این تمدن مانند «طبل» و چنگ و نی است. تمدن کلده (بابل جدید) نسبت به ملل همسایه سمت مربی داشته است و از آلات رایج موسیقی این دوره نیز: نی، فلوت، شیپور، عود، طبل و قانون است. در دوران هخامنشیان از سازهایی چون نقاره، شیپور، نی، بربط، تنبک، کوس، کرنای، سرنا، دمادم، خم، جلجل وگاو دم نام برده شده است. از کهن­ترین آثار شعر و موسیقی نژاد آریا:

۱- وداها یا کتاب­های مقدس هندی­ها.

۲- اوستا، کتاب مذهبی زردشتیان که از کهن­ترین آثار ادبی و مذهبی ایرانیان به شمار می­آید.

قدیمی­ترین قسمت اوستا «گاتها» است که از زبان خود زرتشت است و هنگام نیایش اهورامزدا آن را به آهنگ و آواز می­خواند و این قدیمی­ترین اثر مدون ما در شعر و موسیقی است. در زمینه اجرای موسیقی وآواز در ایران  باستان، نمونه دیگر جشن «مهرگان» است که در دوره ساسانیان بسیار باشکوه برپا می­شد و شاعران در آن می­خواندند و می­نواختند. «مهرگان بزرگ» و مقام «مهرگان خردک» نام دو لحن موسیقی اصیل ایرانی است.

بنابراین دوره ساسانیان را بعضی عصر طلایی موسیقی ایران نامیده­اند که تمدن و فرهنگ این دوره در واقع مکمل تمدن و صنعت و هنر تمدن هخامنشی بود. هنر موسیقی از دوره «اردشیر بابکان» شروع و در زمان «خسرو پرویز» به اوج پیشرفت خود رسید. اختراع گوشه­هایی از دستگاه موسیقی از جمله «خسروانی» و ظهور «مانی» و آیین «مزدک» در این دوره و توجه او به هنر موسیقی و ترانه­های ضربی این دوره نشان از اهمیت این امر در عصر ساسانیان بوده است. از موسیقی دانان مهم این عصر «نکیسا»،  «سرکش»، «بامشاد»، «رامتین»، «آفرین»، «کامه گر» و «باربد» بودند. درعصر خسروپرویز، باربد چندین مقام و سی لحن را ابداع کرد که شامل: «سبز در سبز»، «رامش جان»، «آرایش خورشید»، «آیین جمشید»، «کین ایرج»، «کین سیاوش»، «گنج سوخته»، «گنج بادآورده»، «نیمروز»، «نخجیرگاه» و … می­شود.

۲- از عصر فردوسی تا به امروز، که مختصر مباحثی در قسمت مقدمه در این زمینه بیان شد، در این عصر نظریه پردازان موسیقی با توجه به آرای حکمای یونان نظیر فیثاغورث، بطلمیوس، اقلیدس، افلاطون و ارسطو به تدوین اصول نظری موسیقی که جزو علوم ریاضی به شمار می­آمد پرداختند و آثاری را به زبان عربی که زبان علمی و رسمی قلمروی اسلامی بود، نوشتند که تا قرن­ها بعد به عنوان کتاب رسمی و مرجع موسیقی در مراکز علمی بغداد، بصره، نیشابور، مرو و هرات تدریس می­شد. از آن جمله «یونس ابن کاتب»، «عباس زریاب»مؤسس مکتب موسیقی ایرانی در اندلس (اسپانیا) و فارابی مؤلف «موسیقی کبیر» می­باشند. در عهد فردوسی توجه به موسیقی به حدی زیاد شد که سنت خنیاگری و آوازه خوانی درمیان شاعران ترویج یافت و فردوسی نیز از کتب منثور ومنظور دوره­های قبل استفاده کرد و در شاهنامه به کار گرفت. بعد از این در قرن دهم هجری، یعنی عصر صفویه با ترویج مذهب شیعه، نوع دیگر موسیقی در ایران پای گرفت و اغلب شاعران به سرودن اشعاری با محتوای مرثیه و با یک ریتم و آهنگ موزون درمدح امامان شیعه پرداختند که از آن جمله «محتشم کاشانی» و «وحشی بافقی» دو شاعر نامی این عصر می­باشند.

 

نقش موسیقی در شاهنامه

Ferdosi

موسیقی در شعر فردوسی، از عناصر اصلی شعر محسوب می­شود. انتخاب وزن متقارب که هجاهای بلند آن کمتر از هجاهای کوتاهش است، موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر می­کند. اغراق­های استادانه، تشبیهات حسی و نمایشی، لحظات طبیعت و زندگی از دیگر مشخصه­های مهم فردوسی است که در موسیقی آن نقش مهمی را ایفا می­کند.

در عهد فردوسی توجه به موسیقی به حدی زیاد شد که سنت خنیاگری و آوازه خوانی در میان شاعران ترویج یافت و فردوسی نیز از کتب منثور و منظوم دوره­های قبل استفاده کرد و در شاهنامه به کار گرفت. بعد از این در عصر صفویه با ترویج مذهب شیعه، نوع دیگر موسیقی در ایران پای گرفت.

شاهنامه فردوسی در دشوارترین لحظه­های تاریخی (از عصر ترکان غزنوی و سلجوقی تا عهد ترکان صفوی و قاجار) سنگر و سایه­بان زبان، تاریخ و هویت ملی ما گردید. موسیقی و سازهای آن همواره حامل ژرف­ترین ارزش­های فرهنگی و اندیشه­های یک جامعه به شمار می­روند. یک ساز همواره در تاریخ، علاوه بر ایجاد نوای دلنشین و همراهی کننده رقص و آواز، وسیله­ای برای بیان سنت­های شفاهی، اسطوره­ها، متل­ها، حماسه­ها و مراسم رزم و برم، نقشی برجسته داشته­اند. سازهای نام برده در شاهنامه نیز شامل عود، کرنا و دف می­باشند. که هر یک بیانگر مراسمی، جشنی، سوگی یا نبردی سهمگین بوده است. فردوسی بزرگ چنان با مهارت به توصیف چگونگی نواختن، کاربرد و جنس سازها پرداخته است که با خواندن حماسه­هایش گویی صدای آن «هندی درای» پرجوش و خروش، آن طبل و کوس که بر پیل نهاده­اند، آن دف و چنگ در جشن­های خسروانی و آن رود که باربد می­نوازد را می­شنوی. او حتی در سوگ سیاوش از این سازها استفاده کرده و با آن گاهی ما را به بزم و گاهی به رزم می­خواند.

 

بررسی انواع موسیقی در شاهنامه

بر این اساس موسیقی در داستان­های شاهنامه به دو گروه موسیقی رزمی و بزمی تقسیم می­شوند:

الف- موسیقی رزمی: در اغلب صحنه­های نبرد شاهنامه، موسیقی رزمی در آغاز ب حمله یا حرکت سیاه، همچنین به نشانه ورود یک شخصیت به صحنه یا حرکت یک پهلوان و ورود او به میدان نبرد نواخته می­شود که فضای پرهیجان یا ترس آوری را در پیش درآمد (lour over) نبرد می­آفریند و اغلب در صحنه­های نبرد گروهی، فردوسی به توصیف صدا به ویژه با آوردن نام سازهای جنگی پرخروش همچون کوس، کرنا، زنگ، شیپور، نای رویین، گاودم، رویینه، خم و تبیره صحنه­های میدان نبرد را هر چه پرشورتر جلوه می­دهد.

خروشیدن آمد ز پرده سرای                                ابا ناله کوس و هندی درای

ب- موسیقی بزمی: در شاهنامه، در مجلس بزم و شادی، گاهی از سازهای زهی چون: رباب، چنگ، تنبور، بربط وعود استفاده می­شد و گاه از سازهای کوبه­ای چون دف و زنگ و سازهای بادی چون نی یا نای.

برای نخستین بار در دوره پهلوانی (از زمان منوچهر) آن هم در جشن پیوند زال و رودابه، از ادوات موسیقی نام برده می­شود: بفرمود تا زنگ و هندی درای                  زدند و گشادند پرده سرای

همچنین در جشن تولد رستم از انواع سازهای بزمی و رزمی استفاده شده است:

به شادی برآمد ز درگاه کوس                         بیاراست میدان چو چشم خروس

می آورد و رامشگران را بخواند                     به خواهندگان بر درم برفشاند

 

کاربرد انواع ساز در شاهنامه

الف- آواز به چهار معنی در شاهنامه که ارتباط با موسیقی هم دارد آمده است:

۱- آواز خوانی: زمین باغ گشت از کران تا کران                   ز شادی و آواز رامشگران

۲- نوا، صدا و صوت: بفرمودشان تا نوازند گرم                        نخوانندشان جز به آواز نرم

۳- صدای ساز: ز آواز شیپور و هندی درای

شاهنامه ، اطلاعاتی از ابزارهای موسیقی را در طی تاریخ، به ما منتقل می­کند که به مراتب بیشتر از سایر منابع تاریخی است. چرا که فردوسی با سرایش شاهنامه در وزن حماسه، موسیقی شاد را به هنگام پیروزی و موسیقی غمگین را به هنگام جنگ و شکست به خواننده منتقل می­کند.

همی کوه را دل برآمد زجای

۴- بانگ وصدای بلند

بغرید رستم چوشیر ژیان          ز آواز او خیره شد مادیان

ب- بربط از سازهای زهی است که به آن عود هم می­گویند و مرکب از چهارتار و با زخمه­ای به نام شکافه نواخته می­شود. این ساز مخصوص ایرانیان بوده که بعدها یونانیان هم ساختند و به آن «Barbitas» گویند.

نشستند خوبان بربط نواز                             یکی عودسوز و یکی عود ساز

ج- بزم به معنی بزمگاه و محل شادی که در مقابل رزم در شاهنامه آمده است.

جهانجوی سهراب دل پر ز رزم                       به آرامگه رفت از تخت بزم

در بزم­های شاهانه همواره آوای رود و چنگ و رباب و آوازهای رامشگران و سرودهای پهلوی به مجلس شورو حال می­بخشید.

بفرمود کز نامداران هزار                 بخوانند و از بزم سازند کار

د- بوق سازی بادی شبیه به شاخ حیوانات و از قدیمی ترین آلات موسیقی بشر است. با این ساز در شاهنامه، هنگام رزم پهلوانان و حرکت آنان به جنگ را اعلام می­کردند.

بفرمود تا بوق و کوس نبرد                        زدند و به رزم اندرون حمله کرد

ر- تبیره: از این ساز در ایران باستان هنگام صبح و عصر و هنگام رزم یا مجالس جشن و گاه مراسم عزاداری ومرثیه خوانی استفاده می­شد. در زبان فرانسه آن را «تابور» خوانده­اند. «لیتره» فرانسوی در دایره المعارف خود برای بربط (تابور فرانسویان و تبیره ایرانیان) به تحقیق پرداخته شده و نوشته است که یکی از این دو ملت باید این واژه را از یکدیگر گرفته باشند. او به اتکای شاهنامه که تاریخ تدوین آن از افسانه «شانسون دورولانه» که قدیمی­ترین سند برای این واژه در فرانسه است، می­گوید: «تابور از تبیره مشتق شده است. تبیره برآمد ز پرده سرای            همان ناله کوس یا کرنای

ز- تنبور، سازی زهی که دسته آن از «سه تار» بزرگ­تر است و در شاهنامه به عنوان سازی بزمی یاد شده است. ابا می یکی نغز تنبور بود              بیابان چنان خانه سور بود

ط- چلب؛ نوعی «سنج» که  شکل بشقابی داشته و با بر هم زدن به صدا درمی­آیند. از این ساز هنگام رژه سربازان و در نقاره خانه­ها استفاده می­شده است.

همی لشکر آمد سه روز و سه شب     جهان شد پر آشوب و جنگ و جلب

ظ- جرس: نوعی ساز به شکل پیاله و گوی و جنس آن از آهن، مس و برنج بوده است.

شب آمد غمی شد ز گفتار شاه                خروش حرس خاست از بارگاه

و- چنگ: از کهن ترین سازهای زهی ایرانی که از کمان شکارچیان ساخته شده و کاسه صوتی و ستون سیم گیر دارد که با فشار کف دست روی سیم نواخته می­شود. نکیسا در دربار خسروپرویز نوازنده چنگ بوده است. این ساز در شاهنامه از سازهای بزمی است.

چه آواز نای و چه آواز چنگ                    خروشیدن بوق و آوای زنگ

ه- دف: سازی بزمی در شاهنامه است.

ی- رباب: سازی زهی که با آرشه (کمان) نواخته می­شود و امروز با مضراب و به عنوان سازی بزمی در شاهنامه ذکر شده است.

 

نتیجه گیری

در یک تجزیه وتحلیل کلی می­توان این طور بیان کرد که شاهنامه، اطلاعاتی از ابزارهای موسیقی تا آن تاریخ را به ما منتقل می­کند که به مراتب روشنتر از سایر منابع تاریخی است، چرا که فردوسی با سرایش شاهنامه در وزن حماسه، موسیقی شاد را به هنگام پیروزی و موسیقی غمگین را به هنگام جنگ و شکست به خواننده منتقل می­کند. بنابراین هنر فردوسی، بازتولید عناصر و الگوهای فرهنگی و اندیشه­های یک جامعه به شمار می­رود وبا شناختن سازها می­توان به اهمیت موسیقی بشر و اعتقادها  نحوه زندگی جوامع سنتی و گذشته پی برد.  شاهنامه، اطلاعاتی از ابزارهای موسیقی در طی تاریخ را به ما منتقل می­کند که به مراتب بیشتر از سایر منابع تاریخی است، چرا که فردوسی با سرایش شاهنامه در وزن حماسه، موسیقی شاد را به هنگام پیروزی و موسیقی غمگین را به هنگام جنگ و شکست به خواننده منتقل می­کند.

 

منابع فارسی

۱- صارمی، کتایون (و) امامی، فریدون «نقش ساز و موسیقی در شاهنامه»، تهران، انتشارات پیشرو ۱۳۷۳٫

۲- ضابطی جهرمی، احمد «نقش موسیقی در تصاویر شعری شاهنامه» مجله دانشگاه تهران.

۳- نقاشی، حسن «آیین واسطور­ه­های ایرانی»، تهران، انتشارات خوارزمی، ۱۳۸۰٫

۴- صفا، ذبیح الله، «حماسه سرایی در ایران»، تهران انتشارات فردوسی، ۱۳۷۴٫

۵- فردوسی «شاهنامه کبیر» ۹ (ح)،تهران، انتشارات فردوسی، چاپ مسکو، ۱۳۶۰٫

۶- پورمک، کامران، «دایره المعارف موسیقی کهن ایران»، تهران: پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، ۱۳۷۹٫

۷- درویشی، محمدرضا «موسیقی حماسی ایران» مجله علمی و پژوهشی، ۱۳۸۳٫

۸- ثابت زاده، منصور، «موسیقی در شاهنامه فردوسی»، تهران، کتابخانه ملی ایران، ۱۳۸۱٫

۹- جنیدی، فریدون، «زمینه شناخت موسیقی ایرانی»، تهران، انتشارات پارت، ۱۳۷۴٫

۱۰- پارسی نژاد، ایرج، «موسیقی شعر در شاهنامه»، مقاله در کنگره بزرگداشت فردوسی»، تهران.

۱۱- گلسرخی، ایرج، «موسیقی شاهنامه و موسیقی در شاهنامه»، تهران، مقاله در کنگره بزرگداشت فردوسی، تهران.

۱۲- «تاریخ مختصر موسیقی ایران»، تهران: نشر آروین، ۱۳۷۴٫

۱۳- «رساله فارسی موسیقی»، تهران: مرکز نشر دانشگاه، ۱۳۷۱٫

۱۴- شفیعی کدکنی، محمدرضا، «موسیقی شعر»، تهران: انتشارات توس، ۱۳۵۸٫

۱۵- سن کریستین، «ایران در زمان ساسانیان»، ترجمه رشید یاسمی، تهران: انتشارات ابن سینا، ۱۳۵۱٫

۱۶- وجدانی بهروز، «فرهنگ موسیقی ایران»، تهران: سازمان میراث فرهنگی، ۱۳۷۶٫

منابع انگلیسی:

  1. www. Iranshahr.org.
  2. www.homonytalk.org.
  3. www.naghashi.blogfa.com

полигон ооо одессасамый надежныйсайт отзывовдетектор лжи астана

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *