تحقیق: اصغر جنابی وهاب
چکیده مقاله
شاهنامه فردوسی مجموعه ارزشمندی است که علاوه بر ادبیات فارسی میتواند در دیگر زمینه ها نیز به عنوان مرجع مورد استفاده قرار گیرد که یکی از این زمینه ها موسیقی است. از زاویه های متعددی در محدوده موسیقی، میتوان شاهنامه فردوسی را کالبدشکافی کرد که شاید جالبترین آنها استخراج ادوات موسیقی و کاربرد آنها در زمان زندگی فردوسی بوده است.
کلید واژه: شاهنامه – فردوسی- موسیقی- ادوات موسیقی.
مقدمه
موسیقی صوتی با سخن آغاز شد. همان لحظه که انسان توانست برای اولین بار خوشیها و رنجهای خود را با موسیقی به نمایش درآورد. نقطه آغاز موسیقی است. با پیشرفت تمدن و اختراع آلات موسیقی، بشر از نواهایی که به ذهنش حالت دلپذیر ایجادمیکرد، تقلید نمود و با سرودهای مذهبی به نیایش رب النوع پرداخت و موسیقی را رکن اصلی دین قرار داد. ایرانیان نیز از جمله ملتهایی هستند که به هنر موسیقی توجه خاصی داشتند. تمدنهای کهن از جمله سومریها، کلدانیها و هخامنشیان با استفاده از سازهایی چون نقاره ونی و بربط و کرنای و …. در پیش از اسلام و دوره پادشاهان ساسانی و سامانیان بعد از اسلام این هنر عظیم را به اوج رساندند. قرن چهارم (هـ. ق) اوج شکوفایی و پشرفت موسیقی در ایران است که یکی از چهره های برجسته در دوره سامانیان، شاعر نامدار ایران زمین، فردوسی بزرگ بود که توانست از توضیحات و اصطلاحات موسیقایی در شعر خود آن را به اوج برساند. او در بخش حماسی، شاهنامه را به دو بخش تقسیم میکند.
۱- موسیقی رزمی به نشانه حرکت۲- موسیقی بزمی به نشانه شادی
انتخاب وزن فعولن، موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر میکند. وی علاوه بر وزن عروضی، از قافیههای محکم و هم حروفیهای پنهان و آشکار، جناس، سجع ودیگر صنایع لفظی، تأثیر موسیقایی شعر خود را به اوج رسانید.
زمینه کار
قرن چهارم (ه- ق) اوج شکوفایی و پیشرفت موسیقی در ایران میباشد که یکی از چهرههای برجسته در دوره سامانیان شاعر نامدار ایران زمین فردوسی بزرگ میباشد که توانست از توضیحات واصطلاحات موسیقایی در شعر خود آن را به اوج رسانده و در بخش حماسی شاهنامه را به دو بخش تقسیم میکند: ۱- موسیقی رزمی به نشانه حرکت ۲- موسیقی بزمی به نشانه شادی. انتخاب وزن فعولن موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر میکند. وی علاوه بر وزن عروضی از قافیههای محکم و هم حروفیهای پنهان و آشکار، جناس، سجع و دیگر صنایع لفظی تأثیر موسیقایی شعر خود را به اوج رسانید.
روش انجام تحقیق
مطالعه کتب مربوط به موسیقی در ایران، ارتباط شاهنامه با موسیقی، مراجعه به کتب مرجع مربوط به شاهنامه، نقش ساز و موسیقی در شاهنامه، سایتهای harmony talk. Org. iranshahr.org و غیره.
هنر موسیقی
با نظری اجمالی به موسیقی عهد فردوسی و پیشینه آن درمییابیم که موسیقی ایرانی در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم، یکی از دورانهای موفق خود را طی میکرد؛ این امر درپدید آمدن زمینه مساعد ترویج علوم و ترجمه از زبانهای یونانی، سریانی، هندی و پهلوی مبتنی بود که از اواسط قرن دوم هجری، مقارن با نفوذ ایرانیان در دستگاه خلافت عباسی وسپس به استقلال ایرانیان و تشکیل حکومت سامانیان و حمایت آنان از ادب و علم وهنر انجامید. قرن چهارم و پنجم شاهد رواج موسیقی ایرانی و نفوذ وتأثیر آن بر دیگر موسیقیهای قلمروی اسلامی تا مصر و شمال آفریقا بوده است. در این دوران شعر و شاعری با موسیقی پیوندی همه جانبه داشت. سنت خنیاگر- شاعری موجب گسترش موسیقی و شعر در همه نقاط مملکتهای اسلامی شد. «رودکی» پدر شعر فارسی، «فرخی سیستانی»، شاعر چنگ نواز سیستانی که فردوسی آوازه او و «محمد بربطی» و «عبدالرحمن قوال» را شنیده بود و به سبب برخورداری از خاندان فرهیخته و فرهنگ دوست، با موسیقی دانان و شاعران و داستان پروران خراسان و دیگر نقاط دمساز بوده، از معروفترین چهرههای موسیقی دان عصر سامانیان بودند. همچنین دانش موسیقایی فردوسی از رسایلی نظیر «خسرو قبادان» و «ریدک» که از قدیمیترین اسناد موسیقی قبل از اسلام بوده و از راویان دوره گرد و منابع شفاهی و شاهنامههای منثور موجود فراهم آمد. فردوسی معانی علم و معرفت و دانش و کمال و فضیلت و کیاست و صنعت را برای هنر در نظر دارد و به مناسبت موضوع حماسی، گاه هنر را دلاوری و سلحشوری میداند: هنر مردمی باشد وراستی ز کژی بود کمی و کاستی
آن گاه ایرانیان را صاحب این هنر میداند و به بزرگداشت یاد میکند: هنر نزد ایرانیان است و بس.
بنابراین موسیقی در شاهنامه به عنوان هنر ذکر نمیشود. اما از توضیحهای موسیقایی و اصطلاحات موسیقی پی به آن میبریم که فردوسی دلبسته موسیقی است و آن را سفارش میکند و به نوعی بعضی از آلات موسیقی در اشعارش نهفته است.
تاریخچه موسیقی
الف- داستان موسیقی: داستان موسیقی، داستانی است پرفراز ونشیب و در این میان آنچه ما را به مبدأ پیدایش این هنر نزدیک میکند، کشف نیهای استخوانی مربوط به هزارههای قبل از میلاد است که درنوع خود ابتداییترین و اولین نمونههای سازهای موسیقی محسوب میشود. شادروان «حسن مشحون» معتقد است از زمانی که بشر توانست انفعالات درونی خود را به وسیله صدا به نمایش درآورد و وزن را از صداهای منظم و مختلف طبیعت کسب کند، موسیقی را به وجود آورد. زیرا جهان پر از اصوات است و عالم خلقت بر توازن وانتظام استوار است. تشخیص موزون از غیر موزون در طبیعت بشر است و هر چیز موزون مطابق طبع انسان است. آواز، رقص و شعر که هر سه موزوناند و مورد پسند بشر از همان دوران قدیم به صورت آداب و رسوم، جزو زندگی ملل دنیا درآمدند.
ب- سرگذشت هنر موسیقی درایران: از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا پایان دوره ساسانی (قرن سوم هـ) درباره اندیشه، عواطف و احساسات هنر آریاییان سخن گفته میشود. به سبب فقدان آثار مدون و اسناد معتبر، بیشتر اطلاعات ما از ایران قدیم غیر از روایتهای دانشمندان و مورخین شرق و ادبای دوره اسلامی و کتابهای پیش از اسلام از منابع خارجی وتحقیق شرق شناسان است. ایرانیان نیز از جمله ملتهایی هستند که در ضمن ارتباطهای فرهنگی با ملل دیگر، با هنر اقتباس و تصرف در آن توانایی و ذوق خود را به اثبات رسانیده و آنچه را دریافتهاند، به صورتی بهتر درآورده و به آن رنگ ملی دادهاند. موسیقی هم از جمله هنرهای است که نزد ایرانیان پیش از اسلام مطلوب و رواج بسیار داشت. برای روشن شدن این موضوع و با توجه به ارتباط ملتهای متمدنی که در قلمروی هخامنشیان میزیستهاند، ابتدا در مورد تمدنهایی که از لحاظ هنر موسیقی دارای غنای فرهنگی بودهاند، صحبت میکنیم. سومریها از جمله تمدنهای کهنی بودهاند که از اسباب و آلات موسیقی که در حفاریهای سرزمین کلده به عمل آمده، سابقه موسیقی آسیا به ویژه مردم آسیای غربی را روشن کردهاند. نوازنده «چنگ» که در داخل آرامگاه یکی از پادشاهان سومری به صورت نقش برجسته نمایان است، نقش آهنگ موسیقی بر روی ستونهای شهر اور و آلات موسیقی رایج این تمدن مانند «طبل» و چنگ و نی است. تمدن کلده (بابل جدید) نسبت به ملل همسایه سمت مربی داشته است و از آلات رایج موسیقی این دوره نیز: نی، فلوت، شیپور، عود، طبل و قانون است. در دوران هخامنشیان از سازهایی چون نقاره، شیپور، نی، بربط، تنبک، کوس، کرنای، سرنا، دمادم، خم، جلجل وگاو دم نام برده شده است. از کهنترین آثار شعر و موسیقی نژاد آریا:
۱- وداها یا کتابهای مقدس هندیها.
۲- اوستا، کتاب مذهبی زردشتیان که از کهنترین آثار ادبی و مذهبی ایرانیان به شمار میآید.
قدیمیترین قسمت اوستا «گاتها» است که از زبان خود زرتشت است و هنگام نیایش اهورامزدا آن را به آهنگ و آواز میخواند و این قدیمیترین اثر مدون ما در شعر و موسیقی است. در زمینه اجرای موسیقی وآواز در ایران باستان، نمونه دیگر جشن «مهرگان» است که در دوره ساسانیان بسیار باشکوه برپا میشد و شاعران در آن میخواندند و مینواختند. «مهرگان بزرگ» و مقام «مهرگان خردک» نام دو لحن موسیقی اصیل ایرانی است.
بنابراین دوره ساسانیان را بعضی عصر طلایی موسیقی ایران نامیدهاند که تمدن و فرهنگ این دوره در واقع مکمل تمدن و صنعت و هنر تمدن هخامنشی بود. هنر موسیقی از دوره «اردشیر بابکان» شروع و در زمان «خسرو پرویز» به اوج پیشرفت خود رسید. اختراع گوشههایی از دستگاه موسیقی از جمله «خسروانی» و ظهور «مانی» و آیین «مزدک» در این دوره و توجه او به هنر موسیقی و ترانههای ضربی این دوره نشان از اهمیت این امر در عصر ساسانیان بوده است. از موسیقی دانان مهم این عصر «نکیسا»، «سرکش»، «بامشاد»، «رامتین»، «آفرین»، «کامه گر» و «باربد» بودند. درعصر خسروپرویز، باربد چندین مقام و سی لحن را ابداع کرد که شامل: «سبز در سبز»، «رامش جان»، «آرایش خورشید»، «آیین جمشید»، «کین ایرج»، «کین سیاوش»، «گنج سوخته»، «گنج بادآورده»، «نیمروز»، «نخجیرگاه» و … میشود.
۲- از عصر فردوسی تا به امروز، که مختصر مباحثی در قسمت مقدمه در این زمینه بیان شد، در این عصر نظریه پردازان موسیقی با توجه به آرای حکمای یونان نظیر فیثاغورث، بطلمیوس، اقلیدس، افلاطون و ارسطو به تدوین اصول نظری موسیقی که جزو علوم ریاضی به شمار میآمد پرداختند و آثاری را به زبان عربی که زبان علمی و رسمی قلمروی اسلامی بود، نوشتند که تا قرنها بعد به عنوان کتاب رسمی و مرجع موسیقی در مراکز علمی بغداد، بصره، نیشابور، مرو و هرات تدریس میشد. از آن جمله «یونس ابن کاتب»، «عباس زریاب»مؤسس مکتب موسیقی ایرانی در اندلس (اسپانیا) و فارابی مؤلف «موسیقی کبیر» میباشند. در عهد فردوسی توجه به موسیقی به حدی زیاد شد که سنت خنیاگری و آوازه خوانی درمیان شاعران ترویج یافت و فردوسی نیز از کتب منثور ومنظور دورههای قبل استفاده کرد و در شاهنامه به کار گرفت. بعد از این در قرن دهم هجری، یعنی عصر صفویه با ترویج مذهب شیعه، نوع دیگر موسیقی در ایران پای گرفت و اغلب شاعران به سرودن اشعاری با محتوای مرثیه و با یک ریتم و آهنگ موزون درمدح امامان شیعه پرداختند که از آن جمله «محتشم کاشانی» و «وحشی بافقی» دو شاعر نامی این عصر میباشند.
نقش موسیقی در شاهنامه
موسیقی در شعر فردوسی، از عناصر اصلی شعر محسوب میشود. انتخاب وزن متقارب که هجاهای بلند آن کمتر از هجاهای کوتاهش است، موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر میکند. اغراقهای استادانه، تشبیهات حسی و نمایشی، لحظات طبیعت و زندگی از دیگر مشخصههای مهم فردوسی است که در موسیقی آن نقش مهمی را ایفا میکند.
در عهد فردوسی توجه به موسیقی به حدی زیاد شد که سنت خنیاگری و آوازه خوانی در میان شاعران ترویج یافت و فردوسی نیز از کتب منثور و منظوم دورههای قبل استفاده کرد و در شاهنامه به کار گرفت. بعد از این در عصر صفویه با ترویج مذهب شیعه، نوع دیگر موسیقی در ایران پای گرفت.
شاهنامه فردوسی در دشوارترین لحظههای تاریخی (از عصر ترکان غزنوی و سلجوقی تا عهد ترکان صفوی و قاجار) سنگر و سایهبان زبان، تاریخ و هویت ملی ما گردید. موسیقی و سازهای آن همواره حامل ژرفترین ارزشهای فرهنگی و اندیشههای یک جامعه به شمار میروند. یک ساز همواره در تاریخ، علاوه بر ایجاد نوای دلنشین و همراهی کننده رقص و آواز، وسیلهای برای بیان سنتهای شفاهی، اسطورهها، متلها، حماسهها و مراسم رزم و برم، نقشی برجسته داشتهاند. سازهای نام برده در شاهنامه نیز شامل عود، کرنا و دف میباشند. که هر یک بیانگر مراسمی، جشنی، سوگی یا نبردی سهمگین بوده است. فردوسی بزرگ چنان با مهارت به توصیف چگونگی نواختن، کاربرد و جنس سازها پرداخته است که با خواندن حماسههایش گویی صدای آن «هندی درای» پرجوش و خروش، آن طبل و کوس که بر پیل نهادهاند، آن دف و چنگ در جشنهای خسروانی و آن رود که باربد مینوازد را میشنوی. او حتی در سوگ سیاوش از این سازها استفاده کرده و با آن گاهی ما را به بزم و گاهی به رزم میخواند.
بررسی انواع موسیقی در شاهنامه
بر این اساس موسیقی در داستانهای شاهنامه به دو گروه موسیقی رزمی و بزمی تقسیم میشوند:
الف- موسیقی رزمی: در اغلب صحنههای نبرد شاهنامه، موسیقی رزمی در آغاز ب حمله یا حرکت سیاه، همچنین به نشانه ورود یک شخصیت به صحنه یا حرکت یک پهلوان و ورود او به میدان نبرد نواخته میشود که فضای پرهیجان یا ترس آوری را در پیش درآمد (lour over) نبرد میآفریند و اغلب در صحنههای نبرد گروهی، فردوسی به توصیف صدا به ویژه با آوردن نام سازهای جنگی پرخروش همچون کوس، کرنا، زنگ، شیپور، نای رویین، گاودم، رویینه، خم و تبیره صحنههای میدان نبرد را هر چه پرشورتر جلوه میدهد.
خروشیدن آمد ز پرده سرای ابا ناله کوس و هندی درای
ب- موسیقی بزمی: در شاهنامه، در مجلس بزم و شادی، گاهی از سازهای زهی چون: رباب، چنگ، تنبور، بربط وعود استفاده میشد و گاه از سازهای کوبهای چون دف و زنگ و سازهای بادی چون نی یا نای.
برای نخستین بار در دوره پهلوانی (از زمان منوچهر) آن هم در جشن پیوند زال و رودابه، از ادوات موسیقی نام برده میشود: بفرمود تا زنگ و هندی درای زدند و گشادند پرده سرای
همچنین در جشن تولد رستم از انواع سازهای بزمی و رزمی استفاده شده است:
به شادی برآمد ز درگاه کوس بیاراست میدان چو چشم خروس
می آورد و رامشگران را بخواند به خواهندگان بر درم برفشاند
کاربرد انواع ساز در شاهنامه
الف- آواز به چهار معنی در شاهنامه که ارتباط با موسیقی هم دارد آمده است:
۱- آواز خوانی: زمین باغ گشت از کران تا کران ز شادی و آواز رامشگران
۲- نوا، صدا و صوت: بفرمودشان تا نوازند گرم نخوانندشان جز به آواز نرم
۳- صدای ساز: ز آواز شیپور و هندی درای
شاهنامه ، اطلاعاتی از ابزارهای موسیقی را در طی تاریخ، به ما منتقل میکند که به مراتب بیشتر از سایر منابع تاریخی است. چرا که فردوسی با سرایش شاهنامه در وزن حماسه، موسیقی شاد را به هنگام پیروزی و موسیقی غمگین را به هنگام جنگ و شکست به خواننده منتقل میکند.
همی کوه را دل برآمد زجای
۴- بانگ وصدای بلند
بغرید رستم چوشیر ژیان ز آواز او خیره شد مادیان
ب- بربط از سازهای زهی است که به آن عود هم میگویند و مرکب از چهارتار و با زخمهای به نام شکافه نواخته میشود. این ساز مخصوص ایرانیان بوده که بعدها یونانیان هم ساختند و به آن «Barbitas» گویند.
نشستند خوبان بربط نواز یکی عودسوز و یکی عود ساز
ج- بزم به معنی بزمگاه و محل شادی که در مقابل رزم در شاهنامه آمده است.
جهانجوی سهراب دل پر ز رزم به آرامگه رفت از تخت بزم
در بزمهای شاهانه همواره آوای رود و چنگ و رباب و آوازهای رامشگران و سرودهای پهلوی به مجلس شورو حال میبخشید.
بفرمود کز نامداران هزار بخوانند و از بزم سازند کار
د- بوق سازی بادی شبیه به شاخ حیوانات و از قدیمی ترین آلات موسیقی بشر است. با این ساز در شاهنامه، هنگام رزم پهلوانان و حرکت آنان به جنگ را اعلام میکردند.
بفرمود تا بوق و کوس نبرد زدند و به رزم اندرون حمله کرد
ر- تبیره: از این ساز در ایران باستان هنگام صبح و عصر و هنگام رزم یا مجالس جشن و گاه مراسم عزاداری ومرثیه خوانی استفاده میشد. در زبان فرانسه آن را «تابور» خواندهاند. «لیتره» فرانسوی در دایره المعارف خود برای بربط (تابور فرانسویان و تبیره ایرانیان) به تحقیق پرداخته شده و نوشته است که یکی از این دو ملت باید این واژه را از یکدیگر گرفته باشند. او به اتکای شاهنامه که تاریخ تدوین آن از افسانه «شانسون دورولانه» که قدیمیترین سند برای این واژه در فرانسه است، میگوید: «تابور از تبیره مشتق شده است. تبیره برآمد ز پرده سرای همان ناله کوس یا کرنای
ز- تنبور، سازی زهی که دسته آن از «سه تار» بزرگتر است و در شاهنامه به عنوان سازی بزمی یاد شده است. ابا می یکی نغز تنبور بود بیابان چنان خانه سور بود
ط- چلب؛ نوعی «سنج» که شکل بشقابی داشته و با بر هم زدن به صدا درمیآیند. از این ساز هنگام رژه سربازان و در نقاره خانهها استفاده میشده است.
همی لشکر آمد سه روز و سه شب جهان شد پر آشوب و جنگ و جلب
ظ- جرس: نوعی ساز به شکل پیاله و گوی و جنس آن از آهن، مس و برنج بوده است.
شب آمد غمی شد ز گفتار شاه خروش حرس خاست از بارگاه
و- چنگ: از کهن ترین سازهای زهی ایرانی که از کمان شکارچیان ساخته شده و کاسه صوتی و ستون سیم گیر دارد که با فشار کف دست روی سیم نواخته میشود. نکیسا در دربار خسروپرویز نوازنده چنگ بوده است. این ساز در شاهنامه از سازهای بزمی است.
چه آواز نای و چه آواز چنگ خروشیدن بوق و آوای زنگ
ه- دف: سازی بزمی در شاهنامه است.
ی- رباب: سازی زهی که با آرشه (کمان) نواخته میشود و امروز با مضراب و به عنوان سازی بزمی در شاهنامه ذکر شده است.
نتیجه گیری
در یک تجزیه وتحلیل کلی میتوان این طور بیان کرد که شاهنامه، اطلاعاتی از ابزارهای موسیقی تا آن تاریخ را به ما منتقل میکند که به مراتب روشنتر از سایر منابع تاریخی است، چرا که فردوسی با سرایش شاهنامه در وزن حماسه، موسیقی شاد را به هنگام پیروزی و موسیقی غمگین را به هنگام جنگ و شکست به خواننده منتقل میکند. بنابراین هنر فردوسی، بازتولید عناصر و الگوهای فرهنگی و اندیشههای یک جامعه به شمار میرود وبا شناختن سازها میتوان به اهمیت موسیقی بشر و اعتقادها نحوه زندگی جوامع سنتی و گذشته پی برد. شاهنامه، اطلاعاتی از ابزارهای موسیقی در طی تاریخ را به ما منتقل میکند که به مراتب بیشتر از سایر منابع تاریخی است، چرا که فردوسی با سرایش شاهنامه در وزن حماسه، موسیقی شاد را به هنگام پیروزی و موسیقی غمگین را به هنگام جنگ و شکست به خواننده منتقل میکند.
منابع فارسی
۱- صارمی، کتایون (و) امامی، فریدون «نقش ساز و موسیقی در شاهنامه»، تهران، انتشارات پیشرو ۱۳۷۳٫
۲- ضابطی جهرمی، احمد «نقش موسیقی در تصاویر شعری شاهنامه» مجله دانشگاه تهران.
۳- نقاشی، حسن «آیین واسطورههای ایرانی»، تهران، انتشارات خوارزمی، ۱۳۸۰٫
۴- صفا، ذبیح الله، «حماسه سرایی در ایران»، تهران انتشارات فردوسی، ۱۳۷۴٫
۵- فردوسی «شاهنامه کبیر» ۹ (ح)،تهران، انتشارات فردوسی، چاپ مسکو، ۱۳۶۰٫
۶- پورمک، کامران، «دایره المعارف موسیقی کهن ایران»، تهران: پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، ۱۳۷۹٫
۷- درویشی، محمدرضا «موسیقی حماسی ایران» مجله علمی و پژوهشی، ۱۳۸۳٫
۸- ثابت زاده، منصور، «موسیقی در شاهنامه فردوسی»، تهران، کتابخانه ملی ایران، ۱۳۸۱٫
۹- جنیدی، فریدون، «زمینه شناخت موسیقی ایرانی»، تهران، انتشارات پارت، ۱۳۷۴٫
۱۰- پارسی نژاد، ایرج، «موسیقی شعر در شاهنامه»، مقاله در کنگره بزرگداشت فردوسی»، تهران.
۱۱- گلسرخی، ایرج، «موسیقی شاهنامه و موسیقی در شاهنامه»، تهران، مقاله در کنگره بزرگداشت فردوسی، تهران.
۱۲- «تاریخ مختصر موسیقی ایران»، تهران: نشر آروین، ۱۳۷۴٫
۱۳- «رساله فارسی موسیقی»، تهران: مرکز نشر دانشگاه، ۱۳۷۱٫
۱۴- شفیعی کدکنی، محمدرضا، «موسیقی شعر»، تهران: انتشارات توس، ۱۳۵۸٫
۱۵- سن کریستین، «ایران در زمان ساسانیان»، ترجمه رشید یاسمی، تهران: انتشارات ابن سینا، ۱۳۵۱٫
۱۶- وجدانی بهروز، «فرهنگ موسیقی ایران»، تهران: سازمان میراث فرهنگی، ۱۳۷۶٫
منابع انگلیسی:
полигон ооо одессасамый надежныйсайт отзывовдетектор лжи астана